99 خانگل زاده(مشکات) - شیعه مذهب برتر Shia is super relegion
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکس دانش را بطلبد برای اینکه با دانشمندان همراه شود یا با نادانان بستیزد یا مردم را متوجه خود کند، خداوند او را داخل آتش گرداند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]


زیارت وارث یکى از زیارت‌هاى سیدالشهدا(ع)است که آن حضرت را به عنوان وارث آدم، نوح، ابراهیم، موسى، عیسى، محمد، على، فاطمه زهرا،وخدیجه کبرى خطاب مى‏کند. زیارت وارث از امام صادق ‏علیه السلام روایت ‏شده (1) و همراه آداب خاصى است و فضیلت بسیار دارد.
زیارت وارث به زائر مى‏آموزد که اسلام امامت ورسالت تاریخى ادیان توحیدى را بر دوش دارد و به همین دلیل، خاتم الادیان و پیامبرش خاتم الانبیاء است و در اینجاست که‏ معناى  امامت را مى‏یابد. زائر در این زیارت، رسالت همه پیامبران بزرگ تاریخ را بر دوش ‏امام حسین ‏علیه السلام مى‏یابد و چنین مى‏فهمد که گویى عاشورا نقطه اوج نبرد همه توحید تاریخى با همه شرک تاریخى است‏.
1: مفاتیح الجنان، ص 427 به نقل از مصباح المتهجد، شیخ طوسى





::: جمعه 87/10/13 ::: ساعت 1:33 عصر ::: ردپای دوستان: ردپا

بنام خدا

فرازهایی در این زیارت وجود دارد که پیام عاشورا دراین عبارات بیشتر متبلور است . یکی از بارزترین آنها این است که میشود بیان کرد که بر گرفته از فرهنگ و روح قرآن است...

 برئت الی الله و الیکم منهم و اتقرب الی اللهثم الیکم بموالاتکمو موالاه و لیکم وبالبرائه من اعدائکم و الناصبین لکم الحرب و بالبرائه من اشیاعهم و اتباعهم انی سلم لمن سالمکم وحرب لمن حاربکم وولی لمن والاکم عد و لمن عاداکم فاسئل الله الذی اکرمنی بمعرفتکم و معرفه اولیائکم و رزقنیالبرائه من اعدائکم ان یجعلنی معکم فی الدنیا و الاخره و ان یثبت لی عندکم قدم صدقفی الدنیا و الاخره....... یعنی: بیزاری می جویم از آنها(جنگ افروزان)و از خداوندتقرب می جویم و سپس دوستی با شما و دوستی دوست شما و بیزاری از دشمنان شما و جنگ افروزان و برپاکنندگان نبرد با شما و بیزاری از همراهانشان ؛ من صلح هستم با هر که مسالمت دارد با شما و دشمنم با آنکه با شما در نبرد است پس درخواست میکنم از خدایی که گرامی داشت مرا به معرفت و دوستان شما و به من روزی بیزاری از دشمنانشان را واینکه قرار دهد مرا با شما در دنیا و آخرت و ثابت و پابرجا بدارد نزد شما قدم راستی مرا در دنیا و آخرت. یکى از اصولى که قرآن بر آن اصرار دارد، عشق به خوبان و خوبىها و تنفر از بدان و بدى ها است . قرآن مى فرماید: فلمّا تبیّن له انّه عدوّ للّهتبرّء منه انّ ابراهیم لاوّاه حلیم آن گاه که براى ابراهیم آشکار شد که او دشمن خداست از او بیزارى جست ، با آنکه ابراهیم بسیار دلسوز و بردبار است پیامبر (ص)ماءمور است که به مشرکان بگوید: انّنى برىٌ ممّا تشرکون من ازآنچه شما شریک خدا قرار مى دهید بیزارم. البته نکته دیگری که می توان به آن توجه داشتادامه مطلب...



::: سه شنبه 87/10/10 ::: ساعت 11:36 عصر ::: ردپای دوستان: ردپا

بوی محرم که به مشام می رسد، عالم رنگی دیگر می گیرد. قلبها تندتر از هرزمان و محزون تر از همیشه می تپد و میل به سوگ نشستن مثل خون دررگها می دود و آن وقت، درچشم بر هم زدنی پرچمهای سیاه در گوشه گوشه شهر و دیارما به اهتزازدرمی آید و همه جا رنگ ماتم به خود می گیرد.

عشق به حسین دلیل نمی خواهد،انگارخاک و گل ما را با محبت او سرشته اند.

هنگامی که به خیل سیاه پوشان عزاداری که زیر خیمه حسین (ع)،به سینه زنی، نوحه خوانی و.. مشغولند نگاه می کنی همه را حاضرمی بینی، پیر ، جوان، زن، مرد، دانشجو، کارگر، همه و همه بی آن که رنگ و ریایی در کار باشد سردر پی عاشورا نهاده اند و یا سینه زنان در پی عزاداران روانند تا شبی و یا نیمروزی خود را شریک غم زینب(س)و عزادار شهیدان کنند. ادامه مطلب...



::: شنبه 87/10/7 ::: ساعت 12:40 عصر ::: ردپای دوستان: ردپا

استعمارگران با تجربه ای که از جنبش های مسلمان بخصوص مردم ایران به عنوان سمبل شیعه، بدست آورده اند مصمم شدند تا پایه های اعتقادی مردم را موردهدف قرار دهند. بهمین خاطر مکتبی جدیدی را در ایران آنروز ایجاد کردندبه بهائیت مشهور شد. این فرقه درکنار حکومت های استکباری و در مقابل فرهنگ اصیل اسلامی قرار گرفت،از طرفی صهیونیزم نیز یک اندیشه کاملاً استعماری است، برای همین دولتهای غیراسلامی در فکر یافتن دست هایی در میان مسلمانان بودند که بتوانند سرزمین های وسیع اسلامی را مورد حمله و غارت قرار داده و در نهایت تحت سلطه خود درآورند، از این رو به یهودیان وعده تشکیل حکومت مقتدر در فلسطین داده می شد و باید دید وجه مشترک این دو فرقه (بهائیت و صهیونیسم) در چیست تا پاسخ سؤال روشن گردد که چرا مرکز بهائیت در اسرائیل قرار گرفته است؟
1. ارتباط بهائیت و صهیونیسم:
از اول پیدایش، فرقه بهائیت با یهود ارتباط تنگاتنگی داشت به طوری که روش بهائیت این بود که یهودیان را به جمع شدن در فلسطین و بر پایی دولت اسرائیل تشویق و بشارت دهند، چنانچه در کتاب اقدس بهاء الله آمده:
آن روز (با تشکیل حکومت اسرائیل) روزی است که کلیم (حضرت موسی) رستگار شد و عبدالبها هم می گوید: در کتاب های عهد عتیق آمده است که یهود در سرزمین مقدس جمع می شود و این بشارت الهی در زمان بهاء الله تحقق یافت و خطاب به یهودیان می گفت: ای دوستان خدا و فرزندان ملائکه های خدا، همانا آسمان جدید و زمین مقدس مهیا شده برای حکومت مقتدر صهیونیزم! و بهاء الله در این سرزمین بشارت های الهی را دید و خداوند به وعده اش عمل کرده است! در همین ارتباط شوقی افندی می گوید: عبدالبهاء نوشته است که فلسطین باید وطن قوم یهود باشد و همسرش«روحیه»، می گوید: رشد بهائیت امکان پذیر نیست مگر اینکه با اسرائیل ارتباط داشته باشد!!(1)
جولد تسیهر مستشرق یهودی هم می نویسد: به یهودیان چنین وانمود می شود که هر آیه و نشانه ای که در عهد قدیم وجود دارد خداوند آن را به بهاء الله ظاهر کرده است. و عباس افندی هم بعد از مرگ پدرش، از تورات و انجیل برای آمدن خودشان بهره ها جست و آنچه را در سفر اشعیا وعده داده می شود (که مراد آمدن حضرت عیسی است( به بهاء الله تفسیر کرد و نویسنده دیگری به نام محمد افندی می نویسد: حضرت عبدالبها برای وحدت دین آسیا بین مسلمانان، مسیحیان و یهود آمده است تا همه را بر اصول حضرت موسی جمع کند.(2)
وقتی هم تمام دولت های اسلامی با رژیم اسرائیل مخالفت کردند، شوقی افندی علاوه بر نوشته هایش که حاکی از موافقت او با تاسیس دولت اسرائیل بود، با رئیس جمهور اسرائیل ملاقات کرد و مراتب وفاداری خویش را اعلام کرد و در پیامی به بهائیان به مناسبت عید نوروز اعلام نمود؛ مصداق وعده الهی به فرزندان ابراهیم خلیل و موسی کلیم، دولت اسرائیل در ارض اقدس مستقر شده است!! ادامه مطلب...



::: چهارشنبه 87/9/20 ::: ساعت 11:42 صبح ::: ردپای دوستان: ردپا

بنام خدا

بررسی و پاسخگویی به شبهات فرقه‌های کلامی گمراه، هیچ‌گاه به معنای رویارویی با ورود فکر و نظر جدید به فضای فکری جامعه نیست و واکنش امامان معصوم(ع)اقدام حذفی در برابر این شبهه‌ها نبوده است. بررسی مناظره‌های آن بزرگواران، اثباتی عمل کردن ایشان در برابر این شبهه‌ها و شبهه افکنان را به ما ثابت می‌کند.
در دوران امامت باقرالعلوم(ع)، رقابت افکار کلامی گمراه با مکتب اهل بیت(ع) به شدت زیاد بود.این رقابت در خارج از مرزهای معرفتی اسلام شکل گرفته بود و مقابله با آن، در جهت پاسخگویی به شبهه‌های وارده، به یک انسجام فکری درونی و رهبری مقتدرانه فرهنگی نیاز داشت که وجود پنجمین امام شیعه،توانست خلأ فکری ـ فرهنگی جامعه را پر کند.
از طرف دیگر جریان‌های انحرافی، که در حوزه تشیع رخ می داد، آسیب و مانعی جدی به شمار می‌آمد. هرچندکه برخی از این جریان‌ها با تدبیر امامان معصوم(ع) در همان ابتدای راه در جا زدند؛ اما شیطنتهای آنها در مقابله با تشیع راستین،در همان زمان‌های کوتاه، باعث ایجاد ضربه‌هایی به بدنه فکری جامعه شیعه شد. حضور به‌موقع امام باقر(ع) و امام صادق(ع) مانع گسترش و استحکام پایه های فکری و اجتماعی آن فرقه‌ها شد.همچنین بنی امیه نیز با دامن زدن به انحرافات عقیدتی و سختگیری‌های سیاسی علیه امام باقر (ع) عرصه را برای انجام فعالیت‌های ایشان تنگ کرده بود.

امامت باقرالعلوم(ع) و اقدامات بی نظیر ایشان در آن شرایط زمانی، نقطه عطفی در تحول تاریخ تشیع است. این امام همام، علاوه بر مبارزه فکری با انحراف‌ها، منشأ بسیاری از علوم و سرآغاز بسیاری از حرکت‌های مؤثر علمی در جامعه شیعی پس از خود بودند.یکی از نکات مهم در این زمان ،استفاده مناسب از گسست سیاسی به وجود آمده در آستانه انتقال قدرت و تبدیل جریان سیاسی در کشور اسلامی است.
امام باقر (ع) با بهره‌گیری از فرصت به وجود آمده، توانستند فضای تشکیل اولین هسته‌های علمی شیعه را ترسیم و زمینه تأسیس اولین دانشگاه شیعی را فراهم آورند. این حرکت در دوره امام صادق(ع) به اوج خود رسید و ثمرات بی شماری برای جهان اسلام بر جای گذاشت.
آن‌چه به عنوان فترت سیاسی در دوره امامت این دو امام عزیزعنوان می شود، به معنای آسودگی مطلق ایشان از خفقان سیاسی عصر خویش نبوده است. امام باقر(ع) برای سپردن میراث غنی مکتب اهل بیت(ع) به نسل‌های پس از خود، با دو رویکرد به مبارزه پرداختند؛
1: مقاومت در برابر موج خزنده افکار وارداتی و عقاید منحط داخلی و اثبات حقانیت تفکر ناب شیعی و تثبیت آن در جامعه
2: ایستادگی در برابر مروجان اصلی این تفکرات بود که از طرف جریان‌های سیاسی و فکری هدایت می‌شد.

 مقاومت در برابر دستگاه خلافت به صورتی عالمانه و اندیشمندانه به خوبی در آن زمان انجام شد.فراهم کردن زمینه پی‌ریزی اولین دانشگاه بزرگ اسلامی، تشکیل اولین کرسی‌های نظریه پردازی، تربیت شاگردانی که هر کدام از چهره‌های علمی جهان اسلام به شمار می روند، نقل بیشترین روایت و حدیث از ایشان توسط راویان حدیث، تشکیل جلسه‌های مناظره کلامی با صاحبان فکر و اصحاب معرفت و تدریس علوم جدید به همراه علوم اسلامی از اقدام‌های علمی ـ فرهنگی و سیاسی امام باقر(ع) است.
وجود نورانی امام باقر(ع) و حرکت ایشان در به تصویر کشیدن چهره واقعی اسلام در برابر تهاجم فرهنگی و سیاسی دشمنان، زمینه ساز شهادت ایشان شد. جریان نوینی که ایشان در حوزه فکر و معرفت اسلامی به روی جهانیان گشود، مانند چشمه ای جوشان همچنان ادامه داشته و هر روز نیاز ما به بهره‌گیری از سیره باقرالعلوم (ع) در مبارزه با تهاجم گسترده فرهنگی غرب علیه اسلام و شبهه افکنی‌های دشمنان و مخالفان افزوده می شود.





::: جمعه 87/9/15 ::: ساعت 4:1 عصر ::: ردپای دوستان: ردپا

اعتقاد به امام دوازدهم از اصول عقاید شیعیان است و تمام شیعیان دربارة وجود شریف ایشان با استناد به احادیث و تاریخ و برهانهای عقلی باور و یقین دارند. فرقة ضالة بهائیت منشعب از بابیت است و بابیت فرزند یکی از جریانات فکری شیعه بنام شیخیه می باشد. در مسلک شیخیه اصلی وجود دارد، مبنی بر اینکه بایستی در هر عصری یک شیعه کامل که از آن به عنوان رکن رابع یاد می شود وجود داشته باشد که رابطة فیض بین امام و امت باشد. سید علی محمد باب که جوانی جاه طلب بوده، مدتی در شهر مقدس کربلا در مکتب سید کاظم رشتی رئیس و اعلم علمای مسلک شیخیه تحصیل نموده و بعد از مرگ استاد ادعای رکنیت و ذکریت و مقام موهوم باب امام زمان (عج)نمود. وی در یکی از کتاب هایش می نویسد:
«فرض است بر مقام رحمت خداوند عالم که از جانب حجت خود عبدی را با حجت وافیه منتخب و اظهار فرماید تا آنکه سبیل اختلافات را به نقطة وحدت برساند.»(1)وی با این جملات ضرورت وجودی باب امام زمان را متذکر شده و در چند صفحة بعد می نویسد: «امر که به اینجا ختم شد از سبیل فضل امام غائب(عج) عبدی از عبید خود را از بحبوحة اعجام و اشراف منتخب از برای حفظ دین فرموده و علم توحید و حکمت حقه که اعظم خیرات است به او عطا فرموده... »(2)و در همان کتاب صریحا از امام زمان نام می برد: ... الحسن بن علی و الحسین... و الحسن بن علی و الحجة القائم محمد بن الحسن صاحب الزمان...(3)
سید باب در این مرحله هنوز در لباس اسلام بوده و پیرو آئین تشیع. پس امام زمان او همان امام زمان شیعیان است مانند هر شیعه معتقد به مقام ائمه، بوده است خود را کوچکتر از مقام ولایت و امامت دانسته و می گوید: بحق خداوندی که آل الله را بولایت مطلقه ظاهر فرموده، که وجود من و صفات من و کلماتیکه از لسان و قلم من جاری شده و باذن الله خواهد شد معادل یک حرف از ادعیه اهل عصمت(ع) نخواهد شد. لاجل آنکه ایشان در موارد مشیت الله سکنی دارند و ماسوای ایشان در اثر فعل ایشان مذکورند.(4)
اما طی چهار سال رفته رفته لحن سید محمد علی شیرازی تغییر می کند و خود را امام غایب و همان مهدی موعود (عج)می داند. سید باب در نوشته های آخر خود و میرزا حسینعلی نوری در نوشته های اول خود روایات مربوط به مهدی (عج)را با تفسیرها و تاویلات مضحک به خودشان تطبیق می کردند. این بحث تا سالهای آخر عمر میرزا حسینعلی بهاء الله وجود داشته است، اما وقتی ادعای نبوت و الوهیت و خدایی کرد. این عقیده سد راه او قرار گرفته بود، فلذا آنرا منکر شد و این اعتقاد را از مجعولات شیعه عنوان کرد.
عبدالبهاء پسر حسینعلی نوری در مورد امام زمان می گوید:
این قصور از اصل در عالم جسم وجود نداشته است بلکه حضرت امام ثانی عشر در ضمیر غیب بود اما در عالم جسد تحققی نداشت بلکه بعضی از اکابر شیعیان در آن زمان محض محافظة ضعفای ناس چنین مصلحت دانستند که آن شخص موجود در چیز غیب را چنان ذکر نمایند که تصور شود در ضمیر جسم است.(5)
میرزا بها آنقدر نادان است و یا مردم را نادان فرض کرده که در یک کتاب در مورد امام زمان می نویسد: جمیع فرق اثنی عشر نفس موهوم را که اصلا وجود نبوده مع عیال و اطفال موهومه در مدائن موهومه محل معین نمودن و ساجد او بودند.(6)و در صفحات دیگر ضمن تقبیح مذهب شیعه که آنرا حزب می خواند در داشتن عقیده به موجودیت امام زمان می گوید: به تواتر روایاتی نقل نمودند که هر نفسی قائل شود با اینکه موعود متولد می شود کافر است و از دین خارج. این روایات باعث شد که جمعی را من غیر مقصر و جرم شهید نمودند، تا آنکه نقطة اولی روح ماسویه فداه از فارس از صلب شخصی معلوم متولد شدند و دعوی قائمی نمودند.(7)
باید از جناب بها و پسرش عباس عبدالبها پرسید:
اگر امام زمان موهوم بوده و یا در ضمیر غیب و در عالم جسم و جسد وجود نداشته است. چرا سید باب و میرزا حسینعلی بهاء اسم و رسم آن را در کتاب های خود ذکر می کنند و ادعای مهدویت می نمایند و در آغاز کار خود را مهدی معرفی کرد. بنابراین باید گفت بنیان گذاران بابیت و بهائیت با استفاده از زمینه و بستر موجود در میان مسلمانان و اعتقادی که آنان به امام زمان داشتند خود را مهدی نامیدند و بعد که مدعی نبوت و خدایی شدند منکر مهدویت شدند، پس امام زمان آنان هیچ ربطی به امام زمان ما شیعیان ندارد.ادامه مطلب...



::: سه شنبه 87/9/12 ::: ساعت 3:7 عصر ::: ردپای دوستان: ردپا

   بنام خدا

یکی از ابعاد برجسته زندگی اهل بیت (ع) ،بعد فرهنگی آن می باشد.این بزرگواران،هرکدام،در عصر خود فعالیّت فرهنگی داشته ودر مکتب خوی شاگردانی تربیت میکردند وعلوم ودانش خودشان راتوسّط آنان در جامعه منتشر میکردند.امّا شرایط اجتماعی وسیاسی زمان آنان یکسان نبوده وباهم تفاوت دارند.بعنوان نمونه در زمان امام محمد باقر(ع)وامام صادق(ع) شرایط اجتماعی مساعد بوده ولذا می بینیم که تعداد شاگردان وراویان امام صادق(ع) بیش از چهار هزار نفر میشد ،ولی از زمان امام جواد(ع) تا امام حسن عسکری(ع) به خاطر وجود فشار های سیاسی وکنترل شدید فعّالیت آنان از طرف حکومت جبّار وقت ،شعاع فعالیت آنان بسیار محدود بوده و از این لحاظ تعداد راویان وپرورش یافتگان مکتب آنان نسبت به زمان امام صادق (ع) کاهش قابل توجهی را نشان میدهد .بنابراین اگر توی تاریخ میخوانیم که تعداد راویان و اصحاب حضرت جواد(ع) نزدیک به 110نفر بوده اند جمعاً250حدیث از آن حضرت نقل شده نباید تعجّب کرده ویا اینکه نشانه ضعف آن بزرگوار بدانیم ،زیرا از یک طرف ،آن حضرت شدیداً تحت کنترل ومراقبت سیاسی بوده و از طرف دیگر شهادت زودهنگام آن حضرت هم از علل این کمی حدیث بوده است،چرا که تمام تاریخ نویسان می گویند که آن امام تنها 25 سال عمر کرده اند.
البته باید توجه کنیم که در میان همین مقدار اندک از اصحاب ایشان، چهره های برجسته ای مانند : علی بن مهزیار ،زکریا بن آدم،محمد بن اسماعیل،و...بودند که هر کدامشان در صحنه علمی و فقهی  وزنه خاصی به شما ر می رفتند وهر یک از اینها حرفی برای گفتن داشتند .
درشناخت راویان احادیث امام جواد(ع) تنها در محدّثان شیعه نباید اکتفا کرد بلکه محدّثان ودانشمندان  اهل تسنّن  هم معارف و حقایقی از اسلام را از آن حضرت نقل کرده اند .«خطیب بغدادی » یکی از این دانشمندان است که احادیثی را با سند خود  از آن حضرت نقل کرده است.  البته نمیتوان زندگانی اهل بیت را  در عرض چند جمله شناخت بلکه باید با دقّت و توجّه کامل به زندگی ایشان نگاه کرد وبه نوعی میشه گفت که زندگی  این بزرگواران را موشکافی کرده تا در حد توان خود با معارف اهل بیت آشنا شده و در زندگی خود پیاده کرد .





::: جمعه 87/9/8 ::: ساعت 10:51 صبح ::: ردپای دوستان: ردپا
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >