99 خانگل زاده(مشکات) - شیعه مذهب برتر Shia is super relegion
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرگاه دانش انسان افزون شود، بر ادبش افزوده و بیم وی از پرودگارش، دو چندان شود . [امام علی علیه السلام]

بنام خدا

 

یکی ازنکات برجسته زندگی اهل بیت (ع) ،بعد فرهنگی آن می باشد.این بزرگواران ،هرکدام ، در عصر خود فعالیّت فرهنگی داشته ودر مکتب خوی شاگردانی تربیت میکردند وعلوم ودانش خودشان را توسّط آنان در جامعه منتشر میکردند  .امّا شرایط اجتماعی وسیاسی زمان آنان یکسان نبوده وباهم تفاوت دارند.بعنوان نمونه در زمان امام  محمد باقر(ع) وامام صادق(ع) شرایط اجتماعی مساعد بوده ولذا می بینیم که تعداد شاگردان وراویان امام صداق(ع) بیش از چهار هزار نفر میشد ،ولی از زمان امام جواد(ع) تا امام حسن عسکری(ع) به خاطر وجود فشار های سیاسی وکنترل شدید فعّالیت آنان از طرف حکومت جبّار وقت ،شعاع فعالیت آنان بسیار محدود بوده و از این لحاظ تعداد راویان وپرورش یافتگان مکتب آنان نسبت به زمان امام صادق (ع) کاهش قابل توجهی را نشان میدهد .بنابراین اگر توی تاریخ میخوانیم که تعداد راویان و اصحاب حضرت جواد(ع) نزدیک به صد وده نفر بوده اند جمعاً250حدیث از آن حضرت نقل شده نباید تعجّب کرده ویا اینکه نشانه ضعف آن بزرگوار بدانیم ،زیرا از یک طرف ،آن حضرت شدیداً تحت کنترل ومراقبت سیاسی بوده و از طرف دیگر شهادت زودهنگام آن حضرت هم از علل این کمی حدیث بوده است،چرا که تمام تاریخ نویسان می گویند که آن امام تنها 25 سال عمر کرده اند.
راستی!!
 این را هم فراموش نکنیم که در میان همین مقدار اندک از اصحاب ایشان، چهره های برجسته ای مانند : علی بن مهزیار ،زکریا بن آدم،محمد بن اسماعیل،و...بودند که هر کدامشان در صحنه علمی و فقهی  وزنه خاصی به شما ر می رفتند وهر یک از اینها حرفی برای گفتن داشتند .
درشناخت راویان احادیث امام جواد(ع) تنها در محدّثان شیعه نباید اکتفا کرد چراکه محدّثان ودانشمندان  اهل تسنّن  هم معارف و حقایقی از اسلام را از آن حضرت نقل کرده اند .«خطیب بغدادی » یکی از این دانشمندان است که احادیثی را با سند خود  از آن حضرت نقل کرده است.
  البته!!
 نمیتوان زندگانی اهل بیت را  در عرض چند جمله شناخت بلکه باید با دقّت و توجّه کامل به زندگی ایشان نگاه کرد وبه نوعی میشه گفت که زندگی  این بزرگواران را موشکافی کرده تا در حد توان خود با معارف اهل بیت آشنا شده و در زندگی خود پیاده کرد .




  • کلمات کلیدی : اهل بیت

  • ::: سه شنبه 86/9/20 ::: ساعت 7:20 صبح ::: ردپای دوستان: ردپا

    بنام خدا

    برخی از دوستان با تجربه تقریبا تمام اصولی وبلاگ نویسی را بیان کرده اند .حالا این رند بزرگوار برای چی بنده از بنده خواست تا چیزی بنویسم باید از خودشون پرسید..

    اما از آنجائیکه دیگر دوستان بزرگوارمانند با سید علی تا فتح قدس ومکه  و   رند گرامی اندر حکایات وبلاگنویسی از نظر فنّی تمام نکات را بیان کردند.(که خودم نیز خیلی از آن نکات را در وبلاگ های خودم می بینم که باید رفع شوند) .بنده نیز به سهم خودم می پردازم به برخی نکات محتوایی یک وبلاگ موفق:

    5:حرف های قلمبه، سلمبه خیلی خوبه و  باسواد بودن طرف مقابل را میرساند اما اگر بخواهیم که واقعا از نوشته هامون استفاده کافی برده شود باید بنحوی این حرفهای بزرگ را تبدیل کنیم به زبانی ساده ،تا همه فهم باشد.

    4:برخی از وبلاگنویسان از آوردن آیات وروایات فراری هستند .همیشه این نکته را به یاد داشته باشیم که اگر از یک منبعی چند تا پست بزنی شاید بعد از مدتی دیگه چیزی برای نوشتن نداشته باشی.اما هیچ وقت در نوشتن از قرآن و اهل بیت (البته در قالب زبان وبلاگنویسی)کم نمیاوریم.البته این را هم باید توجه کنیم که نوشتن از قرآن واحادیث ،ذکر کردن عین آیات وروایات نیست .بلکه مهمّ رساندن معنی ومفهوم آنهاست به مخاطب.

    3:سعی کنیم هیچ وقت توی نوشته هامون با بزرگان دینمان خودمونی نشویم بنحوی که خیلی راحت نام مبارکشان را بیاوریم .هرچه قدر هم بخواهیم با اهل بیت (ع) خودمونی باشیم مجوّز نمیشه که طوری از آنها نام ببریم که شأن ومنزلت آنها پایین بیاید (البته ناخواسته) .

    2:هر مطلبی را که می خواهیم توی وبلاگمان بیاوریم این نکته را آویزه گوشمان داشته باشیم که همه بازدیدکنندگان وبلاگمان برای استفاده بردن از مطالب مان نمیآیند توی وبلاگمان،بلکه عدّه ای هم برای پیدا کردن نقاط ضعف از وبلاگمان به خودشان زحمت داده واز وبلاگمان بازدید می کنند. پس باید در کلمه کلمه نوشتمان دقّت داشته باشیم.

    1:هیچ وقت خودمان را محدود به یک سرویس دهنده یا یک طیف خاصی از وبلاگ ها خاصّ نکنیم.چرا که هنر این است که در عین نوشتن در یک موضوع بخصوص با دیگر وبلاگهایی که در سرویس دهنده های وبلاگی دیگر ویا وبلاگهایی که در موضوعاتی دیگر می نویسند نیز ارتباط برقرار کنیم.

    راستی!

    اما دعوتنامه::

    همه وبلاگنویسان متعهد ومذهبی




  • کلمات کلیدی : جامعه اسلامی

  • ::: پنج شنبه 86/6/15 ::: ساعت 6:10 عصر ::: ردپای دوستان: ردپا

    بنام آنکه جان را فکرت آموخت

     قرآن مجید! انبیاء الهى(ع) را به عنوان رهبران مردم معرفى کرده و در تمامى زمینه هاى اعتقادى، نظامى و سیاسى، اطاعت از آنان را بر تمامى مردم واجب کرده است. و مى فرماید: «ما هیچ پیامبرى را نفرستادیم، مگر براى این که به فرمان خدا، از وى اطاعت شود.» (نساء، 64) از طرفى دیگر جوامع بشرى در آتش اختلاف سوخته و مى سوزند و ملتهانیز از اختلاف وتفرقه رنج مى برند و از سوى دیگر، خود آنان قادر به رفع اختلاف، از میان خودشان نیستند; چرا که  علم آن ها به حقایق عالم از هر جهت محدود بوده و خودخواهى ها، ظلم و فساد و... کمتر اجازه وحدت آنان را مى دهد; ولى انبیاء الهى که علمشان، از دریاى بى پایان علم الهى سرچشمه مى گیرد و هرگز به «خود» دعوت نمى کنند، بلکه مردم را فقط به «خدا» دعوت مى کنند،مى توانند نقش بسیار مهمّى، به عنوان رهبران الهى، در بر طرف ساختن اختلاف هاى مردم داشته و آنان را در مقابل دشمنان دین و خدا، متحد سازند.

    نعمت الهی از نگاه قرآن:

    «َاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلاَ تَفَرَّقُوا ...; (آل عمران، 103) و همگى به ریسمان خدا {قرآن و اسلام و هرگونه وسیله ارتباط دیگر} چنگ زنید و پراکنده نشوید.»

    از منظر قرآن کریم، «ولایت» و «رهبرى» الهى بر جامعه اسلامى، بزرگترین نعمت الهى محسوب مى شود،بر طبق احادیث ائمه(ع) یکى از مصادیق «حبل اللّه» همان ولایت و «رهبرى» اهل بیت(ع) مى باشد که علاوه بر راهنمایى و هدایت جامعه اسلامى، رهبرى آن را نیز بعهده دارند. پس از مجموع این آیه و آموزه هاى روایى ائمه(ع) اتّحاد باید حول محور «ایمان و اسلام» و «قرآن» و از همه مهمتر «رهبرىواحد» باشد. و همین امر دلیلی است برنقش محورى «رهبرى» در اتحاد مسلمانان. یعنى اگر اتّحاد و وحدتى باشد باید حول محور قرآن و رهبرى الهى باشد و در غیر این صورت اتحادى نیست، بلکه یک تجمع صورى است همان طور که قرآن مى فرماید: «تَحْسَبُهُمْ جَمِیعًا وَ قُلُوبُهُمْ شَتَّى ; (حشر، 14) آنها را متحد مى پندارى، در حالى که دل هایشان پراکنده است.»

    قرآن کریم تأکید فراوانى در مورد اطاعت و فرمانبردارى از انبیاء الهى دارد و حتى اطاعت از آنان را به عنوان رهبران جامعه، در کنار اطاعت و عبودیّت خود قرار داده است• و چه زیبا مى فرماید: «وَأَطِیعُواْ اللَّهَ وَرَسُولَهُو وَلاَ تَنَـزَعُواْ فَتَفْشَلُواْ وَتَذْهَبَ رِیحُکُم; (انفال، 46) وخدا و پیامبرش را اطاعت نمایید و از (پراکندگى و) نزاع بپرهیزید، تا سست نشوید، و قدرت (و شوکت) شما از میان نرود» تمام اینها، نشانگر اهمیت و توجّه به پیروى از دستورات پیشوا و رهبرى جامعه اسلامى از طرفى و نقش رهبرى و اطاعت از او در اتحاد و عدم پراکندگى جامعه است.

     




  • کلمات کلیدی : جامعه اسلامی

  • ::: دوشنبه 86/4/18 ::: ساعت 9:21 صبح ::: ردپای دوستان: ردپا

    بنام خدا

     

    می خواستم به مناسبت روز مادر مطلبی بنویسم امّا باید اعتراف کنم که دو روز با خودم کلنجار رفتم نتوانستم از کلمه  مادر چیزی بنویسم(دریغ از کلمه ای نوشتن). خیلی فکر کردم وآخرش به این نتیجه رسیدم که اگر بخواهم  از مادر چیزی بنویسم باید از بزرگ بانوی اسلام حضرت فاطمه زهرا(س) بنویسم و آخرش به این نتیجه رسیدم که اگر بخواهم از فاطمه بنویسم بایدبه شخصیت فاطمه  از منظر کسی نگاه کنیم که با شناخت کامل از مادر خود، ایشان را توصیف کرده است لذا بدون هیچ دخل وتصرفّی شخصیت فاطمه(س) را از نگاه این این سلاله زهرای اطهر بررسی می کنیم...... 

    بنده به عنوان یک گوینده و یک روحانى سالها از فاطمه زهرا(س) حرف زده‏ام و شاید صدها ساعت در باره این مخدّره صحبت کرده‏ام و همه ما به فضایل معنوى فاطمه زهرا(س) و به خصلتهاى انسانى فاطمه زهرا(س) توجه کردیم اما به این که باید یک الگوى زنده و مجسم و روشن از زن مسلمان امروز در اختیار بینندگان دنیا بگذاریم خیلى توجه نکردیم. (1)
    فاطمه زهرا(س) بعد از رحلت پیغمبر(ص) براى خلافت على بن‏ابیطالب(ع) به یک مبارزه مستمر شبانه‏روزى دست زد و کسى نمى‏تواند منکر آن بشود. (2)


    مقام فاطمه زهرا(س) در خور آن است که عقول برجسته انسانهاى بزرگ در اصلى‏ترین رشته‏هاى تفکّرات ایشان بیندیشند و زبانهاى فصیح‏ترین و بلیغ‏ترین گویندگان، شعرا و سرایندگان آن اندیشه‏ها را در قالب کلمات بیاورند.. (3)
    از خود پیغمبر اکرم(ص) که پدر و مربى این مخدره بزرگوار بود تا امیرالمؤمنین(ع) که همسرش بود و تا فرزندان او ائمه معصومین (علیهم السلام) هر کدام راجع به زهراى اطهر7 جمله‏اى سخن گفتند، آن را با زبان تعظیم و ستایش بیان کردند و این نشان‏دهنده مقام والا و توصیف‏ناشدنى آن حضرت است. (4)
    این دختر جوان - حضرت فاطمه(س) و این بانویى که در هنگام شهادت 18 سال داشت آن‏قدر به نماز ایستاد و عبادت کرد که پاهاى مبارکش ورم کرد. (5)
    این دختر در آن دوران سخت [شعب ابیطالب] همان فرشته نجات پیغمبر بود. (6)
    «سمیت الزهراء زهراء لانها تزهر لامیرالمؤمنین(ع) فى النهار ثلاث مرات بالنور» فاطمه را زهرا نامیدند چون روزى سه بار در چشم على(ع) مى‏درخشید. (7)
    برکات فاطمه زهرا(س) را ما در عین آشنایى و معرفت و ارادت به آن بانوى دو عالم در سر تا سر ایام حیات خودمان در جلوه‏هاى گوناگون زندگى مشاهده کردیم. (8)
    راه على(ع) و فاطمه(س) و راه ائمه‏7 امروز همان راه امام خمینى است. (9)
    روز به روز، نور اسلام و معنویت فاطمه زهرا(س) آشکارتر خواهد(10)                                                                                                                                                                       
    1- ستودگان و ستایشگران، سخنان مقام معظم رهبرى، ص‏37.
    2- همان، ص‏39.
    3- همان، ص 41.
    4- همان، ص 42.
    5- همان.
    6- همان، ص‏43.
    7- همان، ص 44 روایت نقل شده از بحارالانوار، ج‏43، ص 11.
    8- همان. ص‏46.
    9- همان، ص‏47.
    10- همان، ص‏46.




  • کلمات کلیدی : اهل بیت

  • ::: چهارشنبه 86/4/13 ::: ساعت 11:15 عصر ::: ردپای دوستان: ردپا

    اذا زلزلت الارض زلزالها


     

    موضوع زلزله یکی از مباحث جنجالی است که در تمام عصرها و بین همه انسان‏ها مورد نظر دانشمندان و صاحبنظران قرار داشته و اندیشه‏های خاص و عام را به خود مشغول کرده است.
    برخی از اندیشمندان مذهبی عقیده دارند که زلزله گذشته از سنت طبیعی، بلای آسمانی محسوب می‏شود که گاهی برای تنبیه فاسقان و امتحان آینده گان و بیداری غافلان ایجاد می‏شود، تمامی پدیده های جهان هستی , براثر دلیلی به وقوع می پیوندند. برهمین اساس , علوم تجربی با مطالعه پیرامون علت پدیده ها , سعی در شناخت و پیش بینی آنها دارد. در همین زمینه نیز مطالعات زمین شناسی , علت بروز « پدیده زلزله » را فعل و انفعالات درونی زمین می دانند که با ایجاد حرکت در صفحات پوسته زمین , موجب ایجاد لرزش در سطح زمین می گردد. به این ترتیب , قوانینی طبیعی پیدا می شوند که می توانند وقوع پدیده های مختلف را توجیه کنند. طبق یکی از این قوانین , در منطقه ای که گسل قرار دارد , همیشه امکان بروز زلزله وجود دارد و به این شکل , زلزله امری طبیعی خواهد بود.
    از سوی دیگر , دراسلام , مکررا به پدیده هایی چون زلزله , طوفان و سیل , صاعقه و... اشاره شده است که در نتیجه نافرمانی مردم از احکام دین خداوند و در نتیجه غضب و انتقام الهی بوده است . برای مثال حوادثی که بر اقوام پیامبران خدا (ص ) مانند قوم نوح (ع ) , قوم صالح (ع ) , قوم هود(ع ) , قوم لوط (ع ) , قوم موسی (ع ) و...نازل گشته است و در قرآن نیز صریحا به آنها اشاره شده است . برای نمونه , در آیه او را تکذیب کردند , ]چون [64 سوره اعراف می خوانیم : « پس  اوو کسانی را که با وی در کشتی بودند را نجات بخشیدیم و آنان را که آیات ما را تکذیب کردند غرق نمودیم ... » و در آیه 78 همین سوره می خوانیم : « پس زلزله ای برآنان آغاز گردید تا آنکه همه در خانه خود از پای درآمدند . » و نیز در آیه 84 همین سوره , خداوند درباره قوم لوط می فرماید : « و بر آن سنگ ریزه فرو فرستادیم , بنگر که عاقبت کار بدکاران چیست . » این آیات و بسیاری از آیات دیگر قرآن کریم , بیانگر سرگذشت اقوامی است که با تکذیب آیات خداوند و روی آوردن به گناه , به غضب الهی گرفتار شده و نابود گشتند.
    ولی نباید از این نکته مهم غافل شویم که:
     تمام پدیده ها و اشیاء , همگی تحت قدرت و اراده مطلق خداوند هستند , و هیچ پدیده ای خارج از اراده خداوند نیست ; همچنانکه در آیه 57 سوره مبارکه اعراف می فرماید : « و او خدائیست که بادها را بر بشارت رحمت خویش در پیش می فرستد تا چون ابرهای سنگین را مرده است ]از بی آبی [بردارند ما آنها را به شهر و دیاری که برانیم و بدان سبب , باران فرو فرستیم تاهرگونه ثمر و حاصل از آن برآریم ; هم اینگونه مردگان را هم از خاک برانگیزیم باشد که متذکر گردید. »
    یک موضوع دیگر:
    اولا: همه پدیده ها , ناشی از اراده مطلق خداوند هستند;

    ثانیا: اراده خداوند می تواند توسط اسباب طبیعی صورت گیرد , و اینکه یک پدیده طبیعی می تواند هم دلیل مادی داشته باشد و هم دلیل یا دلایل غیرمادی .
    به این ترتیب , می توان گفت وقوع حوادثی مثل سیل , زلزله و... هر چند حوادثی طبیعی و با علل و قوانین طبیعی هستند , اما تحت اراده مطلق خداوند بوده و می توانند حاصل عذاب خداوند باشند . همانگونه که خداوند در آیات « 96 تا98 » سوره مبارکه اعراف می فرماید : « و چنانچه مردم شهر و دیار همه ایمان آورده و پرهیزکار می شدند همانا ما درهای برکات آسمانها آیات و[و زمین را بر روی آنها می گشودیم , ولیکن چون تکذیب کردند , ما هم آنها را به کیفر کردار]پیغمبران ما را که به اعمال زشت [زشتشان رساندیم . و آیا اهل شهر و دیار از آن ایمنند که شبانگاه که در خوابند عذاب ما آنها را]مشغولند فرا گیرد; و آیا اهل شهر و دیار از آن ایمنند که به روز که سرگرم بازیچه دنیا هستند , عذاب ما آنان را فرا رسد » 




  • کلمات کلیدی : جامعه اسلامی

  • ::: دوشنبه 86/3/28 ::: ساعت 11:13 عصر ::: ردپای دوستان: ردپا

    انا لله وانا الیه راجعون

     

    نمیدونم چی بنویسم،از کی بگم،از کجا شروع کنم،

    بعد از رحلت امام  دلمون خوش بود که این همه عالِم داریم خویی،اراکی،گلپایگانی،میرزاهاشم آملی،و.......

    هر سال یکی از دستمان میرود و ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم!

     یادش بخیر تشییع جنازه حضرت  آیت الله اراکی ایشان را میدیدم که با کسی جلوی تشیع کنندگان حرکت میکرد  میشد در چشمان مبارکشان غم سنگین از دست دادن عزیزی را فهمید .

    یادش بخیر ! بعد از رحلت آیت الله میرزاجواد تبریزی(ره) همه به می گفتیم آیت الله فاضل و وحید خراسانی هستند راه آن عزیز را ادامه میدهند نمیزارند ایام فاطمیه را مفت از دست بدهیم. ولی نمیدونستیم که در زمان شهادت دختر آخرین نبی و صاحب این ایام باید داغی دیگر را نیز به دوش بکشیم وچه سخت است تحمل اینچنین غم بزرگی.

    امسال فاطمیه را با یاد تبریزی بسر کردیم هرکجا پا میگذاشتی حرف از میرزا جواد تبریزی بود و ازسال آینده  باید به یاد فاضل لنکرانی هم بود .

    هر کجا حرف از ظلم و ستم بود حرف از فاضل نیز بود .  بعد از اشغال  افغانستان و عراق همه دیدیم که چطور از مردم بیدفاع آنجا دفاع کرد چقدر  داد زد .

    و فعلا کلام آخر ::

    شاید قسمتش همین بود که روزهای آخر عمر خویش را نیز با داغی بزرگ همراه باشد و بازهم شاهد هتک حرمت به حرمین شریفین باشد ...

    شاید.......

    و البته چه خوب هم دفاع کرد از حریم اهل بیت 




  • کلمات کلیدی : جامعه اسلامی

  • ::: شنبه 86/3/26 ::: ساعت 6:58 عصر ::: ردپای دوستان: ردپا

    بنام خدا

    سلام دوستان

    چند روز قبل با یکی از دوستان بزرگوار توی تاکسی نشسته بودیم که یکی تماس گرفته بود وخبر داده بود که فلانی از دنیا رفته است . خیلی ناراحت شده بودم و سریع با یکی از دوستان دیگر تماس گرفتم واز  ایشون سوال کرده بودم،ایشون هم خبر نداشت.خیلی تعجب کرده بودم آخه چطور ممکنه یکی از دنیا بره و بهترین دوستانش بی اطلاع باشند.اما آنچه که تعجب بنده را بیشتر کرده بود این بود که وقتی با منزلشون نیز تماس گرفتیم وازحال این مرحوم سوال کردیم جواب داد :رفته کلاس درس.تا اینکه متوجه شدیم یکی از رفقا به قصد شوخی با این بیچاره رفته چند تا آگهی ترحیم چاپ کرده و همراه با عکس ایشون زده به در و دیوار ..

    وقتی با خود مرحوم تماس گرفتم خیلی  ناراحت بود  از اون دوست خودش وشوخی بی مورد اون  ،اما می گفت از صبح که موضوع را فهمیدم یک چیزی تمام ذهن مرا بخود مشغول کرده است :اینکه اگر موضوع حقیقت داشت و من نیز الان در آن دنیا بودم وضعیت من چگونه بود؟اصلا چقدر آمادگی پذیرش مرگ را داشتم؟

    وهمین شوخی بی مورد تلنگری شد برای این دوست مرحوم ما تا در باره مرگ وواقعیت های قبل از مرگ وبعد از آن تحقیق کند .

    امّا براستی آیا اگر همین حالا حضرت عزرائیل به سراغ ما بیاید چقدر توان استقبال از او را داریم ؟خوشحا ل میشویم یا غمگین ؟اصلا تا بحال در باره این موضوع فکر کردیم؟که چگونه باید از این دنیا خدا حافظی کنیم؟

    آماده باش بودن انسان در مقابل مرگ‌، یکی از مهمترین آموزه‌های ادیان الهی است و در واقع مهیّا شدن برای سفر آخرت و جهانی دیگر است و همین، یکی از اهداف قرآن کریم‌، در تذکر فراوان به مسئله "معاد" و جهان آخرت می‌باشد ،که در روایات اهل بیت‌: از آن به "استعداد للموت‌" تعبیر شده است‌.

    و چند نکته مهم در این رابطه:

    1. تفسیر صحیحی از مرگ داشتن‌:

     این که مرگ را فنا و نابودی نپنداریم‌، بلکه آن را دریچه‌ای به عالم بقاء و زندگی جاویدان بدانیم یعنی مرگ یک تولّدی دیگر است که انسان از طریق آن‌، از محیط محدود زندگی این جهان به عالمی بسیار گسترده‌تر پا می‌گذارد; این که اگر انسانیت انسان به "روح‌" اوست این روح همواره زنده است و مرگ چیزی جز جدائی جسم ازروح نیست‌.

    2. یادآوری مرگ‌:

    بدون شک ذکر و یادآوری مرگ‌، انسان را برای آن روز و پس از آن آماده ساخته و روح و جان انسان را از غفلت زدگی دور می کند; قرآن می‌فرماید: آنها فقط ظاهری از زندگی دنیا را می‌دانند، و از آخرت (و پایان کار) غافلند! "به همین جهت در روایات ائمه‌:، ترغیب به یاد کردن فراوان از مرگ‌، آمده است‌. رسول اکرم‌فرموده‌اند: "مرگ را فراوان یاد کن‌، یاد هرچیز دیگری را از ذهن تو می‌برد.(1)

     3. کوچک شمردن دنیا:

     در مقابل جهان آخرت و این که دنیا را محل گذر بسوی جهان دیگری دانستن‌.

    خداوند می‌فرماید: "وَ مَا هَـَذِه‌ِ الْحَیَوَة‌ُ الدُّنْیَآ إِلآ  لَهْوٌ وَ لَعِب‌ٌ وَ إِن‌َّ الدَّارَ الاْ ?َخِرَة‌َ لَهِی‌َ الْحَیَوَان‌ُ لَوْ کَانُواْ یَعْلَمُون‌(2);  این زندگی دنیا چیزی جز سرگرمی وبازی نیست‌; و زندگی واقعی سرای آخرت است‌، اگر می‌دانستند." و در آیه‌ای دیگر می‌فرماید: "ولی شما زندگی دنیا را مقدم می‌دارید، در حالی که آخرت بهتر و پایدارتر است‌." (3)

    4. برداشتن توشه "تقوا":

    که مهمترین امر در آماده سازی انسان برای مرگ است‌; خداوند می‌فرماید: "وَتَزَوَّدُواْ فَإِن‌َّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوَی(4)‌َ;  و زاد و توشه تهیه کنید، که بهترین زاد وتوشه‌، پرهیزکاری است‌".

    تلاش در بجا آوردن اعمال نیک و پرهیز از محرمات‌، بهترین شیوه آماده شدن برای مرگ و جهان دیگر است‌. امام علی(ع)‌در پاسخ به این سؤال که آماده شدن برای مرگ چیست‌؟ فرمودند: "به جا آوردن واجبات و دوری کردن از حرام‌ها و فراگرفتن خوی‌های نیک‌، با رعایت این امور، دیگر آدمی را چه باک که او به سراغ مرگ رود یا مرگ به سراغش آید.(5)" و امام سجاد(ع)نیز در همین زمینه فرمودند: "این که از گناهانش توبه کار باشد و به کارهای نیک بپردازد و (با چنین حالی‌) بر خداوند حبیب و کریم وارد شود.(6)

    برای مطالعه بیشتر:
     1:(میزان الحکمة‌: محمد مهدی ری شهری‌، (ترجمه حمیدرضا شیخی‌)، ج 12، ص 5683، ح 19158، دارالحدیث‌.)
    2:(عنکبوت‌،64)
    3: (اعلی‌، 16 و 17)
    4:(بقره‌،197)
    5:(میزان الحکمه‌، همان‌، ج 12، ص 5693، ح 19209.)
    6:(همان‌، ح 19210.)




  • کلمات کلیدی : قرآن

  • ::: جمعه 86/3/25 ::: ساعت 10:27 صبح ::: ردپای دوستان: ردپا
    <   <<   6   7   8   9   10   >>   >